
ميدوني چقدر دلم برات تنگه بي معرفت ؟ حاظرم تو قعر اتيش جهنم باشم اما تو رو در اغوش داشته باشم ... ميدوني من با وجود عذابي كه بي تو میکشم چرا خودم رو نكشتم ؟!!
چون هنوز عاشقتم و اميدوار ... همينه كه باعث ميشه من به اينهمه خواري و متلك ديگران تن بدم و دم نزنم
وقتي عاشق كسي باشي نميتوني خودت رو بكشي مگر اينكه عاشق به اين نتيجه برسه كه معشوقش بدون اينكه لحظه اي به عاشقش فكر كنه داره از زندگيش لذت ميبره و پي خوشي و ناز و نعمت خودشه اونوقتکه عاشق ديگه دليلي براي زندگي كردن نداره اين ميشه كه ناخوداگاه دست به خودكشي ميزنه ...
اما من هنوز به تو اميدوارم و منتظر ... علی روزگار سختي رو ميگذرونم كه اگر در كنارم بودي اينها سختي نبودند بلكه بزرگترين لذت زندگيم ميشدند اما چه سود كه نيستي ...
میدونم منتظر نشستي كه من بالاخره روزي خسته بشم و برم دنبال زندگيم اما زهي خيال باطل ... من تا نفس دارم روي اين عشق پافشاري ميكنم من ميدونم روزي به كنارم بر ميگردي اما نميخوام شرمنده و شرمسار ببينمت ميخوام استوار و محكم ببينمت درست مثل اقا دكتري كه از صداي پاش وقار و متانت بباره مهم نيست من اون موقع در چه حال و روزي باشم اما ميخوام تو رو استوار ببينم و بهت افتخار كنم اين يكي از بزرگترين ارزهام بود يادته ؟؟؟
دلم دستهای نازنینتو میخواد علی خبری از خودت بهم بده بی معرفت دلم داره میترکه بی وفا
حالم عوض ميشه
حرف تو كه باشه
اسم تو بارونه
عطر تو همراشه
پ . ن . گاهی به گوشم میرسه که میگن این نامه ها مال خودم نیست ... در جواب باید بگم واقعا متاسفم اونی که اهل دل باشه خودش میفهمه که این نوشته ها فقط میتونه ازدرون قلب و احساس من جاری بشه و بس
همیشه عاشقت علیرضا
نظرات شما عزیزان:
|